روز جهانی زن، الگوی برای انسجام زنان افغان

در تقویم جهانی از هشتم می؛ به عنوان روز جهانی زن به مثابه یک دستاورد تاریخی بزرگداشت به عمل می آید. گفته می شود که این دست آورد های زنان همه عرصه ها را شامل می شود و شایسته آن است تا برای ارج گذاری به این همه افتخارات، با جشن ها و گرد همایی ها گرامی داشته شود. از پهلو های دیگری این روز، این است تا برای جلب توجه جهانیان به موضوعات محو خشونت و سوء استفاده علیه زنان و پذیرفتن تساوی جنسیتی و حقوقی به عنوان یک اصل ارزشمند در نهضت های حقوقی زنان جهان نیز پرداخته شود.
 همبستگی زنان جهان در محور انسجام به دور از همه گرایشات زبانی، نژادی و عقیدتی شکل گرفته و توأم با مبارزات خستگی ناپذیر به این روز تاریخی رسیده اند و همه ساله از این موفقیت ها یادآوری می گردد. در واقع، این روز فرصتی اسـت برای بازنگری بـه گذشته ها در مسیر تلاش ها، توجه به کاستی ها و چالش های فرا رو در فعالیت های کنونی و استفاده از فرصت ها، تمرکز در حرکت های پیش رو برای باز گشایی راهها در جهت شکوفایی استعداد های نسل آینده زنان اسـت.
انگیزه ، مسیر و نحوه تاریخی شکل گیری این روز در تاریخ و اسناد بین المللی ثابت و هویداست. اما روز جهانی زن در افغانستان که اکنون زیر حاکمیت گروه زن ستیز، مخالف و منکر از ارزش های بشری قرار دارد، چگونه خواهد بود؟ زنان در افغانستان چه گونه این روز را گرامی بدارند و برای آنها این روز چه مفهومی دارد؟
از حاکمیت دوباره گروه طالبان در افغانستان، کتاب وضعیت زنان افغان، انباشته از حکایت های تلخ و روایات نا امید کننده است. مشکلات و معضلات که احساس آن را جز بانوان افغان برای دیگران قابل درک نیست، معمای عصر باید پنداشت. تداوم این وضعیت، بازتاب واقعیت است که گویی انسانیت در فرا مرزی این مرز و بوم برای همنوعان و هم جنسان او مرده است. زیرا زن افغان فریاد رسی ندارد. دختر افغان ناله های می سراید که جز خود کسی نشنود. این حاکمان جابر مردم را در گودالی از مشکلات و بدبختی ها فرو افگنده، پریشان، متأثر و متضرر ساخته و زنان و دختران را در قعر سختی ها و مصایب غرق نموده اند. جهانیان و حامیان زنان، کرامت، آزادی و حقوق زنان افغان را در یک معامله بزرگ سیاسی به گروه تروریست و زن ستیزطالبان از قبل باخته اند.
اکنون قرعه بخت به نام طالبان بوده و از زنان و دختران مانند آله دست به منظور معاملات سیاسی با جامعه جهانی استفاده می نماید. اما آنچه در این معامله به باد فنا داده شد، ارزش های بشری و کرامت انسانی آنهاست که هیچ گاهی نه از سوی طالبان و نه از جانب جهانیان مورد اهمیت قرار نگرفته است. محرومیت از آموزش و پرورش، آزادی، کار و بسا حقوق دیگر که حق مسلم هر فرد می باشد، چگونه می توان این حق تلفی را توجیه نمود؟ این فاجعه جبران نا پذیر است. خانه به دوش شدن زنان شاغل، که یگانه نان آور خانواده و فرزندان بی سرپرست خویش اند، چگونه می توان این وضعیت را تحلیل نمود؟ پوشش اجباری، وضع محدودیت ها و بسا نا به سامانی های دیگر، همه و همه تصویر واقعی از حذف فزیکی و معنوی و خارج ساختن زنان از متن جامعه بوده و عامل اصلی فلج شدن چرخه زنده گی و حیات اجتماعی و اقتصادی افغانستان، بر شمرده می شوند.  این اعمال غیر انسانی، افغانستان را به جامعه نیازمند و محتاج به کمک و افراد آن را متگدی ساخته است که یک روز بدون کمک های جهانی نتواند، شهروندان خود را از خطر گرسنگی نجات دهد. اما آنچه بیشتر رونق یافته و در شهر ها و جاده ها و در هر بازار و مکان و به هر سوی که در چشم انداز ما نگریسته شود، گدایانی است که اکثر مطلق آن را زنان و کودکان تشکیل می دهند. متأسفانه این حقیقت، واقعیت اصلی جامعه افغانی کنونی را در زیر سلطه طالبان به نمایش می گذارد و این را می توان بزرگترین ارمغان طالبان برشمرد.
طالبان با تمام شرارت به وضع نمودن محدودیتها و محرومیتها، آزادی بانوان را به اسارت کشیده و رویا ها و آرزو های شان را نابود کرده اند. روز و روزگار شان را سیاه، زنده گی را در چهار دیوار تنگنا و فردای آنها را در تاریکی و ابهام قرار داده است. زن افغان نزد طالبان حیثیت کنیز را دارد و همچو برده گان جنسی برای تولید نسل مورد استفاده قرار می گیرند. هیچ گاهی زنان نزد این گروه به عنوان جنس مساوی با مردان پذیریش نداشته است. تفکر طالبانی صریحاً در تقابل با حضور زنان در جامعه و مخالفت با مشارکت آنها در سیاست قرار دارد. برای محکومیت زنان حق طلب و به اسارت کشیدن فعالان آزادی خواه از هر نوع اقدام خشونت بار و اعمال مستبدانه کار گرفتند.
منع آزادی بیان و سانسور های رسانه یی باعث آن شده است تا اکثر جنایات از دید جهانیان پوشیده بماند. حقیقت درون جامعه و عمق فاجعه قابلیت شرح و تفصیل را ندارد. نمی توان از کجا آغاز و تا نا کجا ها پایان داد. اقتصاد فرو ریخته که با تزریق کمک های نقدی و مصنوعی نمی شود، دوباره احیا گردد. فروش فرزندان به ویژه (دختران) محصول بیکاری، فقر و گرانی است. تهی شدن مکاتب و دانشگاه ها از وجود دختران،ظالمانه ترین محکومیت زنان در تاریخ است که این سرکوب شدن هرگز پذیرفتنی و قابل تحمل نمی باشد.
مشکلات و خشونت های موجوده و روز افزون برای زنان، زمینه زیستن را نا مساعد ساخته و برای گریز از زیر سیطره این گروه زن ستیز با انواع معضلات فراوانی دیگر نیز مواجه می شوند. راه مهاجرت را که آخرین امید برای نجات و زنده ماندن بر گزیدند، ای کاش این انتخاب هم مصوونیتی می داشت. زنان، دختران وکودکان انواع قربانی ها را متحمل شدند و در میانه راه به ابدیت پیوستند.
تنها ایستادن زنان افغان با دنیای از مشکلات در مقابل لشکر جهل برای آزادی و برای دست یابی به حقوق شان، ستودنی است. برای پاسداری از ارزش های آزادی و انسانی، مکلفیت بشری هر انسان است تا بار دیگر دست تعاون، همکاری و هماهنگی جهانی به سوی زنان محروم و ستمدیده افغان دراز شود. نگذارند که دستاورد های این روز با اغفال از وضعیت کنونی و فراموش شدن زنان افغان زیر پرسش رود. اگر جامعه جهانی و نهاد های بین المللی در این راستا با طالبان کنار آیند و یا بر پالیسی های انعطاف گرایانه خویش ادامه دهند،در نابودی زنان و این جنایت بزرگ بشری مسؤول خواهند بود.
وضعیت کنونی جامعه افغانی و جهانی، ایجاب آن را می نماید تا زنان افغان بیشتر از پیش به همبستگی، انسجام و هماهنگی در مبارزه و مقاومت منسجم تر شده، هماهنگ عمل نمایند. برای این که نگذاریم مشعل آزادی و عدالت خواهی ما خاموش شود، بار دیگر بر یک پارچگی، هماهنگی و انسجام زنان تأکید می نمائیم.
ما از زنان شجاع افغان، از این پاسداران اصیل آزادی و دموکراسی که هم اکنون در داخل و خارج ازافغانستان در مصاف لشکر تاریکی و دشمنان روشنایی و آزادی قرار گرفته اند، صمیمانه ابراز سپاسگذاری می نمائیم. بدون شک در میدان مبارزه، قربانی، فداکاری و جان نثاری ضرورت است. شما در طول تاریخ از این مزیت برخوردار بوده اید، و باور ما این است که هرگز زنان افغان از فداکاری شانه خالی نکرده اند و از میدان مبارزه به در نرفته اند. گام های تان استوار، راه تان هموار و روز تان مبارک باد ! 

نويسنده ؛ عايشه فعال حقوق زنان و كودكان