امرثانی، تصویر از آینده زنان افغان

نماد واقعی از آینده مبهم دختران و زنان افغان را همین پوشش سیاه و تاریک اجباری (حجاب) به تمثیل می کشاند؛ زیرا در لابلای این لفافه سیاه، روایتی از نا امیدی ها و حکایتی از شکنجه ها نهفته که در گلو ها خفته مانده است. آینده مبهم و تاریک زنان و دختران افغان در گرو عبارت (امرثانی) حکام مستبد و زن ستیز طالبان گره خورده است. رها کردن زنان افغان در حالت بی سرنوشتی، جفای بزرگ به این قشر ستمدیده است که جهانیان و جوامع ذیدخل در مسئله افغانستان عامل اصلی آن بر شمرده می شوند. خشونت های روز افزون طالبان علیه زنان، تصویر تاریک از آینده زنان را که در وهله از ابهام قرار گرفته به نمایش می گذارد. با صدور فرامین سرکوبگرانه علیه زنان، نقض شدید حقوق انسانی زنان و دختران افغان به منصه اجراء گذاشته شد. در حالی که آزادی و حق تحصیل و کار، مهمترین و اساسی ترین حقوق و ارزش یک انسان است که بدبختانه زنان افغان از آنها نیز محرومند. با افزایش ازدواج اجباری و محرومیت از تحصیل و کار، از دلایل عمده بیماری های روانی بانوان بوده که در این راستا آسیب پذیری زنان را بیشتر ساخته است. با وجود تمامی محدودیتهای جامعه مردسالار و با تکیه بر دموکراسی نو پا در کشور، نقش و حضور فعال زنان افغان در عرصه های مختلف حیات اجتماعی، فعالیتهای مدنی، سیاسی و نظامی، طی دو دهه اخیر توأم با دستاورد های بزرگ در زمینههای گوناگون علمی، فرهنگی، هنری و ورزشی در مقایسه با وضعیت ناگوار کنونی؛ فاجعه بار است. با تأسف این همه دست آوردها و ارزش های بشری تحت پروسه صلح و پایان جنگ به معامله گرفته شد و آزادی زنان در همه زمینه ها سلب گردید. در فصل جدید بازگشت طالبان در عرصه قدرت با عدم تحول فکری و با برخورد خشن تر، مسائل حقوق بشری به شدت از سوی این گروه در حال نقض شدن قرار دارد. تمامی عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در این کشور با مشکلات جدی مواجه شدهاند. حاکمیت طالبان ظرفیت ارایه سادهترین خدمات اجتماعی را به مردم نداشته است، اما در مقابل نقض آشکار حقوق بشر، ناپدید شدن کارمندان دولت پیشین، باز داشت زنان، جست و جوی خانه به خانه، سرکوب اقلیتها و تمامی مواردی که ناقض حقوق بشری اند، افزایش یافته است. آنچه نگرانی ها را در این مقطع اساس بیشتر ساخته، سکوت نهاد های بین المللی و جامعه جهانی در برابر این همه مظالم و همچنان نبود موقف روشن و جدی سازمان ملل متحد در این زمینه پرسش بر انگیز می تواند، باشد. بیان شرایط دشوار و ترسیم آینده مبهم زنان افغان به مقیاس سختی و تاریکی روزگار بانوان افغان قابل توصیف است. از نکاح اجباری و زیر سن تا مسدود شدن دروازه های معارف و دانشگاه ها، از اخراج از وظایف و محل کار، تا متوقف شدن فعالیت نانوایی های زنانه و بسا اعمال نمودن محدودیت های دیگر، دایره آزادی و زنده گی را هر روز تنگ تر ساخته اند. فرمان ممنوعیت کار زنان در افغانستان، روش جدید آسیب رسانی به مردم نیازمند بوده و به خصوص زن ستیزی می باشد، زیرا ممانعت از مشارکت زنان در نهاد های امداد رسان، بر کمک های بشر دوستانه نیز تاثیر گذار بوده که منتج بر تعلیق کمک های بشری گردید.
طالبان برای بهبود وضعیت زنان نه تنها برنامه ای روی دست ندارند ، بلکه در دیدگاه و ایدیولوژی این گروه نسبت به زنان نیز تغییری به میان نیامده است. اما حقیقت غیر قابل انکار این است که بستر اجتماعی و تفکر افراطی طالبان به گونهای است که همواره در رابطه با زن با ذهنیت و افکار بسته پیش میرود. آینده مبهم زنان افغان در سایه حکومت طالبان با محرومیت های متعدد ایجاد شده، بیانگر برداشت نا درست از نسخه اصیل انسانیت و جامعه بشری است. اما تفکر طالبانی ایجاب می نماید که از هیچ گونه ظلم، ستم، بیعدالتی و خشونت در برابر زنان دریغ نمیورزند. نداشتن حق گشت وگذار بدون محرم و تحمیل پوشش غیر انسانی و اجباری، حق زنده گی طبیعی و انسانی را از زنان گرفته است. این همه اقدامات که برای حذف زنان از جامعه صورت گرفته، در واقع فاجعه بزرگ و جنایت آشکار بشری بر شمرده میشود. در این عصر وحشت، افزایش خشونت سرسام آور است. با زنان بهعنوان برده گان و شهروندان درجه دو رفتار میشود. طالبان زنان و دختران را مورد رفتار های غیر انسانی و تحقیر آمیز قرار میدهند. زنان افغان، رنج و زحمت مهاجرت را چشیده و بار ظلم و خشونت را کشیده اند، در حالی که مردم افغانستان به خصوص زنان و دختران شایسته زندگی با عزت و کرامت در فضای آگنده از صلح و امنیت می باشند. تداوم وضعیت ناگوار کنونی و عدم ایجاد تحول بنیادی با عبارت (امر ثانی)، سرنوشت امروز و فردای زنان در وهله از ابهام قرار گرفته است. در تاریکی نمی توان دورنما ها را تشخیص داد، جز سیاهی و سیاهی…
 
نويسنده ؛ عايشه فعال حقوق زنان و كودكان