حاکمیت طالبان یا محکومیت زنان ؟

بار دیگر ظلم طالبان جان یک بانوی جوان افغان را گرفت. این بار ولسوالی شولگره ولایت بلخ شاهد صحنه دلخراش از وحشت طالبان بود. دختر جوان که نخواست زیر بار ظلم طالبان برود، با رد نمودن ازدواج بر پایه اجبار، از جانب آمر اداره امر به معروف مورد شلیک گلوله قرار گرفت وجانش را از دست داد. 
خبر تکان دهنده شهادت این دختر جوان، جان دیگر دختران و زنان جوان افغان را نیز به لرزش درآورده است. این عمل کرد طالبان بیانگر وضعیت تأسف برانگیز زنان در زیر حاکمیت خشونت بار طالبان می باشد. زنان افغان برای قربانی شدن از سوی گروه دهشت گر طالبان  در افغانستان بر گزیده شده اند. در زیر بار مظالم طالبان زنان به سوی عمق بدبختی ها کشانیده شده، هر روز نابود می شوند، قربانی می شوند و امیال و آرزو های شان تاراج می گردند.
عداوت و دشمنی طالبان با زنان که پیشینه دیرینه دارد، وقتاً فوقتاً در هر گوشه و بیشه افغانستان دختر و زنی قربانی خشونت های آنها می شوند. این قتل تنها یک نمونه از خشونت طالبان بر زنان است که با موجودیت و حاکمیت طالبان این سناریو ادامه خواهد داشت. میلیون ها زن افغان با بازگشت دوباره طالبان با ظلم و خشونت مواجه شده اند. طالبان زیر نام جهاد النکاح (ازدواج اجباری)، زنان و دختران را زیر فشار قرار داده اند. 
هم چنان یک ماه قبل نیز در همین ولسوالی آمر معارف آن با یک دختر دانش آموز صنف دهم به گونه اجباری ازدواج نموده بود. این دختر ۱۶ ساله با جبر به نکاح آمر معارف طالبان در آمده است.
ازدواج اجباری و زیر سن به معنای کامل کشتارگاه دختران و زنان افغان است. با این عملکرد زشت؛ روح و روان دختران و زنان جوان پژمرده از بین میرود. آنها یا مانند این دختر جوان به یک باره گی شهادت را بپیذیرند و یا تا زنده اند، هر روز به تدریج میزبان مرگ باشند. استفاده طالبان از زنان زیر نام ازدواج (جهاد النکاح)، در واقع بهره کشی جنسی می باشد. برده داری جنسی یگانه طریق احترام گذاشتن و ارجگذاری است که طالبان به مقام زنان قایل شده اند. این نوع ازدواج ها که توأم با جبر و اکراه صورت می گیرد، در حالی است که رضایت و قبول جانبین یکی از شروط اصلی نکاح صحیح و صریح به حساب می آید و این طالبان اند که این اصل را زیر پا می گذارند. عملکرد طالبان در مغایرت کامل با اساسات و ارزش های اسلامی قرار دارد.
طالبان با انگیزه زن ستیزی و خشونت گرایی شهره آفاق گردیده اند. حاکمیت طالبان در واقع محکومیت زنان است. در حاکمیت طالبان بیشتر خطر و خشونت متوجه زنان می باشد. آسیب و گزند که از این ناحیه بر زنان وارد می شود، در همه ابعاد دامن گیر شان بوده است. زنانی که در دو دهه زحمات زیادی را برای تأمین آینده درخشان و مطمین متقبل شده بودند، حالا همه زحمات شان را با روی کار آمدن دوباره طالبان از دست رفته میدانند و در یک موقعیت صفری قرار گرفته اند. به قدرت رسیدن دوباره طالبان، به مانند باز شدن زخم کهنه و عفونت شده یی می  مانند که درمان ندارد. در نهایت؛ تداوم این وضعیت برای دختران و زنان دشوار، دلخراش و غیر قابل تحمل می باشد.
 
نويسنده ؛ عايشه فعال حقوق زنان و كودكان